۱ تیر ۱۳۸۸

;;

۳۰ خرداد ۱۳۸۸

گزارشی از خط مقدم نبرد: حماقتی که راه پیمایی مسالمت آمیز مردم را تبدیل به یک درگیری خیابانی نمود!

ساعت از4 بعد از ظهر روز شنبه سی ام خرداد گذشته بود. در دو سوی خیابان آزادی انبوهی از ماموران پلیس، بسیج و لباس شخصی دیده می شدند. دو پیاده رو رفته رفته پر از جمعیت می شد. مردم به شدت در حال آمد و شد بودند. خیابان آزادی هر لحظه ملتهب تر می شد. تا تقاطع اسکندری پیش رفتم. گروهی از حامیان میر حسین که در جلو و پشت سر انها ماموران حرکت می کردند، بطور مسالمت آمیز پیش می آمدند. آنها مردمی را که در پیاده رو ها منتظر و محافظه کار ایستاده بودند دعوت می کردند تا وارد جمع آنها شوند. به همراه عده ای به آنها پیوستیم. هنوز اندکی از چهارراه نگذشته بودیم که ماموران و بسیجی ها، باتوم به دست به سمت جمعیت یورش بردند. جمعیت به سرعت از هم پاشید و به سمت خیابان توحید و کارگاه عملیات تونل، عقب نشینی کردند. این کار برای یکبار دیگر هم انجام شد. ماموران این بار هم به تعقیب مردم به سمت کارگاه تونل رفتند. اما مردم با پرتاب سنگ آنها را به عقب راندند. پلیس و مامور بیشتری این بار به سمت جمعیت آمد. آنها را به سمت فرعی های خیابان آزادی عقب زدند. رودکی، خوش، کارون، خوش، جیحون، بهبودی و ...
به گمانم حمله به حرکت مسالمت آمیز مردم به سمت آزادی احمقانه ترین کار ممکن بود. عقب راندن راه پیمایان به محلات، باعث حضور افراد محلی در تظاهرات شد و راه پیمایی را از حالت عادی تبدیل به یک درگیری خیابانی و جنگ و گریز در خیابانهای فرعی منشعب از خیابان آزادی نمود. اکنون کف خیابانها پر از زباله و سنگ و آهن و مواد زائد آپارتمانی شده است. در برخی نقاط خیابان مردم برای جلوگیری از هجوم موتور سواران، از علائم راهنمایی و رانندگی و تابلو خیابانها به عنوان مانع و سنگر استفاده کردند. درگیری مردم با ماموران و بسجی ها تا ساعت 9 ادامه پیدا کرد. با تغیبر فضا و صدور فرمان رهبری مبنی بر استفاده از خشونت علیه مردم، شعارهای مردم نیز تغییر کرد. آنها که تا دیروز در شعار های خود از حق رای خود دفاع می کردند و خواهان ابطال انتخابات بودند، امروز پیکان شعار های خود را به سمت برکناری خامنه ای نشانه رفتند:
"دست خدا بر سر ماست... چه احمقی رهبر ماست"
"مرگ بر خامنه ای"
"رهبر چقدر الاغه ... یک دستش هم چلاقه"
"دولت جنایت می کند... رهبر حمایت می کند"
اکنون خیابانهای منتهی به آزادی صحنه یک جنگ خیابانی شده است. با انبوهی از سنگ و موزائیک و سطلهای زباله ای که می سوزند. سروصدا ها هنوز ادامه دارد. از دقایقی پیش نیز صدای "الله اکبر" مردم در محله ما شروع شده است. به مراتب کوبنده تر و عصبی تر از شبهای گذشته..

۲۹ خرداد ۱۳۸۸

چند نکته مهم از سخنرانی خامنه ای در نماز جمعه 29/3/88

1- خامنه ای گفت:"آقای رفسنجانی و احمدی نژاد از چهار سال پیش در بسیاری از دیدگاهها با هم اختلاف نظر دارند، ولی نظر من به احمدی نژاد نزدیکتر است". در این لحظه، احمدینژادیها بلند تکبیر گفتند. این سخن خامنه ای شکی برای کسی باقی نگذاشت که در انتخابات اخیر، او مایل به ابقای احمدی نژاد به هر نحوی بوده است. این امر نقش رهبری در رهبری کودتای 22 خرداد را بیش از گذشته تقویت می کند.

2- گفت :"من تسلیم حرکاتهای انبوه در کف خیابانها نمی شوم. اگر عده ای فکر می کنند که با اجتماعات خیابانی می توانند ما را مصلحتا وادار به پذیرش خواست آنها می کنند در اشتباهند.


3- مسئولیت هر گونه اغتشاش و کشته شدن مردم در آینده بر عهده کسانی است که مردم را به اجتماعات و تجمعهای خیابانی می کشانند. او همچنین با مرتبط دادن راهپیمایی های خیابانی به خارج از کشور، برای تحریک مردم ناآگاه به دروغ گفت: "رئیس جمهور آمریکا گفته است که ما منتظر حرکتهای خیابانی در ایران بوده ایم و اکنون خوشحالیم". کسانی که اخبار روزهای اخیر را دنبال کرده باشند می دانند که او بسیار محتاطانه با این قضیه برخورد کرده و بعید است چنین حرفی زده باشد.

4- خامنه ای برای احساسی کردن طرفداران و خواباندن قضایای اخیر از حقه ی 18 تیر 78مجددا استفاده کرد و در پایان سخنان خطالب به امام زمان ع گفت:"ای آقا و سید ما! من حاضرم جان ناقابلم را در راه شما فدا کنم". در این لحظه جمعیت زدند زیر گریه!

تصاویر اختصاصی از راهپیمایی 28/3/88 از میدان امام خمینی تا انقلاب

















۲۸ خرداد ۱۳۸۸

عکسبرداری از چماقداران موتور سوار در تجمع روز پنجشنبه در میدان امام

پس از اعلام حامیان موسوی مبنی بر تجمع روز پنجشنبه 28/3/88 در میدان امام خمینی، خبرگزاری سپاه (فارس ) هم شبه نظامیان موتور سوار خود (چماقداران موتور سوار) را به یک تجمع خودجوش اقتدار در همین میدان فراخواند!
از همه دوستان عکاس که امروز به این میدان می روند خواهشمنمدیم تا عکس این چماقداران و لباس شخصی های معلوم الهویت را برداشته و جهت آگاهی ملت منتشر کنند.

۲۶ خرداد ۱۳۸۸

مشاهداتم از راه پیمایی میلیونی تهرانیها در اعتراض به تقلب فجیع در انتخابات

من تا بحال یکی دوبار در راهپیمایی 22 بهمن بوده ام، اما گمان می کنم جمعیتی که امروزدر فاصله میدان فردوسی تا میدان آزدای از هر چهار لاین خیابان یکریز می امدند، ، جمعیتی بی سابقه در پایتخت و دو سه برابر تعداد شرکت کنندگان هر سال در 22 بهمن است. چیزی شاید نزدیک به یک و نیم تا دو میلیون نفر. بدون هر اطلاع رسانی درست وحسابی. حرکت مردم، کاملا آرام و مدنی بود.
برخی شعارها:
تقلب: یک درصد ، دو درصد، نه پنجاه و سه درصد!
احمدی! احمدی! 63 درصدت کو؟ کو؟
هاله نور رو دیده، رای ما رو ندیده!
رای ما رو دزدیدن، دارن باهاش پِِِِِِِز میدن!
مرگ بر دیکتاتور، چه شاه باشه، چه دکتر!
این خس و خاشاک که میگی، ما هستیم، ما هستیم
(توضیح درباره پیشینه شعار: احمدی نژاد، تعداد اعتراض کنندگان را در حد دو سه هز ار نفر، کمتر از رای دهندگان یک شعبه رای، و تا ثیر آنها را در حد خَس و خاشاک دانسته بود!)
تا احمدی نژاده، هر شب همین بساطه!
دولتِ کودتا، استفا، استعفا
ایرانی باغیرت! حمایت! حمایت!موسوی! جوونمی! رئیس جمهورمی!

۲۵ خرداد ۱۳۸۸

مشروعیت بر باد رفته


دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸

محسن کدیور
یأَ ایهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا كُونُوا قَوَّمِینَ بِالْقِسطِ شهَدَاءَ للَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْواَلِدَینِ وَ الاَقْرَبِینَ إِن یكُنْ غَنِیاًّ أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلى بهِمَا فَلا تَتَّبِعُوا الهَْوَى أَن تَعْدِلُوا وَ إِن تَلْوُا أَوْ تُعْرِضوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (نساء/ 135(
اى كسانى كه ایمان آورده اید كاملا به عدالت قیام كنید، براى خدا گواهى دهید اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما یا پدر و مادر یا نزدیكان شما بوده باشد، چه اینكه اگر آنها غنى یا فقیر باشند خداوند سزاوارتر است كه از آنها حمایت كند، بنا بر این از هوى و هوس پیروى نكنید كه از حق منحرف خواهید شد، و اگر حق را تحریف كنید و یا از اظهار آن اعراض نمائید خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.
بالاترین سرمایه یک حکومت مشروعیت آن و اعتماد شهروندان آن کشور به دولتمردان و حکمرانان است. انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران از زاویه مشارکت کم سابقه ایرانیان سند افتخار جمهوری اسلامی بود. تمکین به نتیجه واقعی انتخابات و امانتداری و صداقت، وظیفه قانونی، اخلاقی و دینی مسئولان جمهوری اسلامی بود. متأسفانه قرائن مطمئن مدنی خبر از جابجائی گسترده آراء مردم، تقلب سازمان یافته، مهندسی ناشیانه نهادینه و خیانت در امانت ملی دارد.
مشاهدات عینی متواتر جمع کثیری از هموطنان، اطلاعیه های آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی به ویژه بیانیه استرجاع مهندس موسوی خطاب به مراجع تقلید وعالمان دین، گزارش رئیس کمیته صیانت از آراء ستاد وی، گزارشهای ناشیانه وزارت کشور، تأیید عجولانه نتیجه انتخابات توسط مقام محترم رهبری قبل از پایان مهلت قانونی شکایات و پیش از تأیید صحت انتخابات از سوی نهادهای قانونی، و بالاخره موج دستگیری گسترده فعالان سیاسی اصلاح طلب ساعاتی پس از اعلام نتیجه انتخابات از علائم وقوع این فاجعه ملی است.
بر فرض خطا بودن تمامی قرائن فوق، افکار عمومی با پرسشی بسیار جدی درباره صحت انتخابات مواجه است که رفع ابهام فوری می طلبد. وزارت کشور دولت نهم و ستاد انتخابات آن به دلائل متعدد از جلب اعتماد ملی در زمینه صیانت آراء ناتوان است. شورای نگهبان که علی القاعده وظیفه خطیر نظارت بر حسن اجرای انتخابات را به عهده دارد، بواسطه سوابق قیم مآبانه و غیرمنصفانه و تفسیر ناروای نظارت استصوابی سالهاست که به یکی از عوامل تحدید سلامت انتخابات در ایران بدل شده است. قوه قضائیه که شاقول سلامت نظام است، به هر دلیل بواسطه ضعف مفرط آن از دادستانی و استیفای حقوق ملت بازمانده است.
بسیاری از دوستداران انقلاب اسلامی و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی انتظار داشتند که مقام محترم رهبری جمهوری اسلامی به مثابه ناظری عادل و منصف از دو رکن جمهوریت و اسلامیت نظام در چارچوب قانون اساسی محافظت کند و با ارتفاع گرفتن از سطح سلائق متفاوت در منازعات سیاسی نقش داوری بی طرف و سمبل وحدت ملی را ایفا کند. دفاع مکرر و بی سابقه معظم له از رئیس دولت نهم و سکوت رضایت مندانه ایشان دربرابر تخلفات نهادینه دکتر محمود احمدی نژاد و بالاخره تأیید پیش هنگام نتیجه دست کاری شده انتخابات دهم این انتظارات را نقش بر آب کرد.
به شهادت اکثر اقتصاددانان، عالمان سیاست، جامعه شناسان، حقوق دانان، روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان و فعالان سیاسی آقای احمدی نژاد فردی دروغگو، مزور وغیرقابل اعتماد است. سوءتدبیر در عرصه سیاست داخلی و ماجراجوئی در عرصه سیاست خارجی در سالیان اخیر منافع ملی ایران را به شدت به خطر انداخته است. نقض مکرر قانون اساسی و مصوبات مجلس و هزینه کردن بیت المال در تبلیغات شخصی کمترین اتهام وی در ضمیر ملت ایران است.
به نظر بسیاری از ایرانیان در نتیجه اعلام شده انتخابات دهم جای نفر اول و دوم عوض شده است، به عبارت دیگر آراء اعلام شده با آراء به صندوق ریخته شده تفاوت ماهوی دارد. بر اساس شواهد مدنی متعدد رئیس جمهور منتخب مهندس میر حسین موسوی است و دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور منصوب و مهندسی شده است. بر این اساس مقام ریاست جمهوری توسط فردی غیر منتخب "غصب" شده است. این شائبه به حدی در اذهان عمومی ایرانیان قوی است که نیاز به اعتماد سازی ملی از سوی مسئولان امر دارد.
این جابجائی به این شدت در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه است. رأی مردم امانت قانونی، اخلاقی و شرعی در دست مسئولان امر است. به هر حال اکنون تشخیص اکثریت شهروندان ایرانی متفاوت با نظر مقام محترم رهبری و مجموعه تحت امر ایشان است. راه حل خداپسندانه، اخلاقی و منطقی (از راه حل قانونی یاد نکردم بخاطر اینکه سوگوارانه تمام مجاری قانونی را مسدود کرده اند) ابطال نتیجه خلاف واقع اعلام شده، بازشماری آراء با حضور نمایندگان نامزدها و تعیین حکمیت ملی بین ملت و مسئولان و در نهایت تجدید انتخابات است. تمکین به این پیشنهاد عقلائی که خواست بسیاری از عالمان دین است، به اکثر شبهات پیش آمده درباره انتخابات پاسخ خواهد داد و بر اساس "آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است" به استحکام پایه های جمهوری اسلامی خواهد انجامید.
در صورتی که این پیشنهاد مورد قبول مقام محترم رهبری واقع نشود، معنای آن کاهش زائد الوصف اعتماد ملی و برباد رفتن مشروعیت نظام جمهوری اسلامی از منظر اکثر شهروندان ایران است. واضح است که مباشران، طراحان و آمران دستکاری در آراء ملت فعلی حرام، ضد اخلاقی و غیرقانونی مرتکب شده اند، علاوه بر آن تضییع "حق الناس" آن هم در این سطح گسترده به وهن اسلام انجامیده و حرمت آن مؤکد است. آنها که این تجاوز به حقوق ملی را بدون اعتراض نظاره کنند بواسطه ترک فریضه امر به معروف و نهی از منکر و سکوت در برابر ظلم و غصب از عدالت ساقط شده موجوداتی غیر اخلاقی و افرادی متخلف به حساب می آیند، چه برسد به مباشران و طراحان و آمران. یقینا در این فاجعه، سبب اقوی از مباشر است و سلب عدالت و مشروعیت کمترین ره آورد این فعل شنیع است. نظامی که به نام اسلام مزین است بالاترین انتظار از آن امانتداری و صداقت است، راستی اگر آنرا هم از دست بدهد چه برای عرضه کردن دارد؟
ضربه ای که اقدام خلاف قانون، اخلاق و دین دست بردن نهادینه و مزورانه در آراء ملت به اعتقادات و ایمان مردم و وجهه اسلام در جهان وارد می کند با هیچ دستاوردی قابل مقایسه نیست. این تقلب بی سابقه مصداق بارز دین به دنیا فروختن است. اما مسئله ابعاد بزرگتری هم دارد. و آن اینکه افرادی به عنوان "ایفای وظیفه شرعی" این فعل حرام را مرتکب شده باشند. دربرداشت رسمی، مصلحت نظام از اوجب واجبات است. مصلحت نظام که توسط شخص ولی امر مسلمین جهان تشخیص داده می شود، در صورت تعارض با عبادات و معاملات بر تمام احکام اولیه شرعی مقدم است. معنای ولایت مطلقه فقیه در این برداشت رسمی جز این نیست. ولی فقیه حق دارد عندالمصلحه نماز و روزه و حج و مضاربه و مساقات را تعطیل کند و بالاتر از اینها هم مسائلی است....
اگر به زعم معظم له مصلحت نظام در بالا آمدن فردی به عنوان رئیس جمهور تشخیص داده شد، بر ولایت مداران شرعا واجب است که همو را بالا بیاورند، امانتداری یعنی اطاعت محض اوامر ولی امر. و از قضا رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور نیز بر این باور (کسب رضایت ولایت امر) تصریح کرد. ولایت مداران در برابر ولیّ خود مسئولند و امانتداری چیزی جز سپردن مسئولیت به اهلش نیست و این اهلیت را ولی فقیه تعیین می کند نه موَّلی علیهم.
معنای مردمسالاری اسلامی که جهان را انگشت به دهان کرده این است که مردم از تصمیمات ولی امر اطاعت و حمایت کنند. انتخابات تجدید بیعت با مقام معظم رهبری است. اینکه رهبران و حکمرانان به انتخاب مردم گردن بگذارند همان معنای دموکراسی متعفن غربی است. در مردمسالاری دینی این مردمند که در حوزه عمومی به صلاحدید رهبران و حکمرانان تن می دهند. به فرموده یکی از فقیهان محترم نظریه پرداز دیدگاه رسمی، برگزاری انتخابات در نظام ولایت فقیه تنها برای رفع شبهه استبداد از سوی مخالفان است، نه بیشتر و الا خود انتخابات که موضوعیت ندارد.
اگر برای مصلحت نظام بتوان نرخ تورم را بسیار کمتر از واقع اعلام کرد، یا با آمار بازی کرد، یا قبل از اثبات در دادگاه صالحه در برابر چشم خلائق با آبروی مؤمنان بازی کرد؛ بدیهی است که برای مصلحت نظام می توان از صندوق رأی کسی را بدر آورد که به نظر زعمای امر به صلاح کشور باشد. و چه مصلحتی بالاتر از مصلحت نظام؟ و آیا همین مُسَوِّغ (مجوّز) شرعی دروغ مصلحت آمیز نیست؟ بر این اساس آنچه از سوی مأموران محترم وزارت کشور اتفاق افتاده (یا شبهه بسیار جدی وقوع آن مطرح است) مهندسی چند لایه انتخابات است که فعلی واجب و مشروع بوده نه تقلب در آراء مردم که فعلی حرام باشد. اینکه عنوان فعل انجام شده اولی باشد یا دومی به عهده ولی مطلق فقیه است. اگر کسی چنین حقی را برای ولی امر به رسمیت نشناسد، او به اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه قائل نیست.
آنچنان که دبیر محترم جامعه مدرسین و فقیه عالیقدر شورای نگهبان تصریح کرده است آنچه به عنوان وظائف رهبری در اصل یکصد و ده قانون اساسی ذکر شده از باب مثال است نه احصاء. اطلاق ولایت فقیه یعنی هر آنچه ایشان برای حفظ نظام صلاح بداند مطلقا مجاز است. اینکه این اعمال ولایت از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام صورت بگیرد یا نه به عهده خود معظم له است و هیچ الزامی برای ایشان ایجاد نمی کند. اصولا مشروعیت قانون اساسی و تمام ارکان نظام به امضای ولی مطلق فقیه بسته است نه برعکس. کسانی که تحت تأثیر تبلیغات مسموم دشمنان اسلام قرار دارند، مهندسی چند لایه انتخابات را تقلب قلمداد می کنند.
آنچنانکه دیگر فیلسوف نظریه پرداز جریان رسمی تصریح کرده ولی فقیه حق دارد تک تک مقامات قضائی، اجرائی و تقیننی اعم از رئیس جمهور (بخوانید معاونت اجرائی) و نمایندگان مجلس قانونگذاری (بخوانید اعضای معاونت مشورتی تقنینی) را نصب کند. در هر صورت مشروعیت این مقامات حتی اگر ظاهرا منتخب مردم هم باشند به تنفیذ و تصویب ولایت مطلقه فقیه است نه برعکس. این اتهام که مشروعیت نظام با مهندسی چند لایه ای انتخابات زیر سؤال می رود، زائیده القائات شیاطین است. بر عکس مشروعیت انتخابات به برآورده کردن نظر مقام معظم رهبری متوقف است و ایشان هم بحمدالله در کمتر از بیست و چهار ساعت نتیجه این انتخابات مهندسی شده را تأیید کامل فرمودند.
اینکه برخی به جمله مشهور مرحوم امام خمینی تمسک می کنند که "میزان رأی مردم است"، آنها نمی دانند که بر اساس اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه - که تا ظهور امام عصر عجل الله فرجه غیر قابل تغییر است – هر امری مقید است جز ولایت مطلقه. لذا "میزان رأی مردم است تا آنجا که ولی فقیه صلاح بداند". اگر ولی امر موردی را صلاح ندانست ولو اکثریت ملت هم رأی داده باشند، اکثرهم لایعقلون، معنای ولایت مطلقه همین است.
بعلاوه با وجود ولی امر حیّ چه حاجت به استناد به نظر ولی امر میّت؟ نظر مبارک ولی امر مسلمین جهان به ریاست جمهوری جناب دکتر محمود احمدی نژاد است، حالا اگر اکثریت ملت ایران میرحسین موسوی را هم انتخاب کرده باشند، معنای ولایت مطلقه فقیه ترجیح الزامی رأی همیشه صائب ولی امر بر رأی اکثریت مردم است. مردم در انتخاب خود امکان اشتباه دارند کما اینکه با انتخاب موسوی اشتباه کردند و مقام معظم رهبری با دوراندیشی پیامبرگونه خود - که مستظهر به تأییدات حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه است و لذا خطا ناپذیرند - اشتباه مردم را اصلاح و مصلحت نظام را انشاء فرمودند.
آنچه شمه ای از آن گذشت تصویر اجمالی دیدگاه رسمی است که به تناوب از دهان مسولان امر شنیده شده و لازمه منطقی آن، توجیه شرعی مهندسی انتخابات است. اگر کسی در کبرای مسئله تردید دارد، بسم الله نقض آنرا مستدلا اثبات کند. و اگر در صغرای مسئله مناقشه دارد دلیل نقض خود را ارائه کند تا افکار عمومی را قانع کند. من کاری جز انعکاس ضمیر خفته اکثر ایرانیان و بازسازی توجیه شرعی مهندسی انتخابات از دیدگاه رسمی نکرده ام. اگر خطاست به فرموده قرآن "قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین".
در فقه اهل سنت در طول تاریخ در زمان خلفای اموی، عباسی و عثمانی فقیهان بزرگ اشعری همواره با برجسته کردن عنصر آرامش و امنیت و وحدت امت، ظلم و بیداد حکام را توجیه شرعی می کردند و اطاعت مطلقه اولی الامر ولو ظالم را واجب و قیام علیه وی را حرام و معصیت و شق العصای مسلمین می شمردند. در مقابل فقیهان شیعه همواره بر عنصر عدالت تأکید کرده هر نوع همکاری با "ولایت جائر" را حرام اعلام می کردند. حتی در زمان سلاطین شیعه دیلمی و صفوی و قاجاری این امر باعث نشد که در شرط لزوم عدالت والی تجدید نظر کنند.
زمانی که شیخ فضل الله نوری استبداد محمدعلی شاهی را با عنوان حکومت مشروعه توجیه شرعی می کرد، رهبر دینی نهضت مشروطه آخوند خراسانی به وی یادآوری کرد که اگر چه در زمان غیبت، حکومت مشروعه (بخوانید حکومت اسلامی) ممتنع است، اما تنها حکومت مشروع حکومت مبتنی بر عدالت است که قدرت سیاسی مقید و محدود به قانون و تحت نظارت نمایندگان مردم باشد. راستی ما را چه می شود که پس از دهها قرن عدالت را فدای مصلحت می کنند و فقه "عدالت محور" اهل بیت جای خود را به فقه "مصلحت محور" مدرسه خلافت می دهد و کوشش می شود حوزه های مستقل تشیع همانند جامع الازهر وابسته به حکومت شوند (دارای ردیف در بودجه دولتی) و در شهر طباطبائی و بهبهانی راه میدان آزادی از بزرگراه شیخ فضل الله نوری بگذرد؟
آنچه از رئیس جمهور تحمیلی و تقلب و تزویر در انتخابات یا حتی توهم آن در افکار عمومی اسف بارتر است، استحاله "جمهوری اسلامی" به "حکومت اسلامی" یا همان حکومت مشروعه پیش گفته است. فرق جمهوری اسلامی با حکومت اسلامی دقیقا در نقش رأی و انتخاب مردم است. در جمهوری اسلامی انتخاب مردم تعیین کننده است و همه مقامات موظفند به رأی جمهور تمکین کنند. در حکومت اسلامی انتخابات نمایشی است و به معنای بیعت با نظام و مطاوعه رهبری است. در حکومت اسلامی این آحاد مردمند که موظف به تأمین نظر ولی امر هستند، نه اینکه مسئولان موظف به تأمین رضایت و مطالبات ملت باشند. در حکومت اسلامی مشروعیت مقامات به انتصاب از سوی ولی امر است و مصلحت نظام که توسط ولی امر تشخیص داده می شود بر عدالت و قانون و اخلاق و شرع (احکام اولیه و ثانویه) مقدم است. در جمهوری اسلامی مشروعیت نظام به رعایت عدالت و قانون و اخلاق و دین است و هیچ مصلحتی بالاتر از رعایت عدالت و اخلاق و قانون و ارزشهای دینی نیست.
در طول حیات سی ساله "جمهوری ولائی" (ترکیب جمهوری اسلامی و ولایت فقیه) اندیشه جمهوری اسلامی (جمهوری به همان معنا که همه جا جمهوری است البته با رعایت ارزشهای اسلامی و تأکید بر رعایت دموکراسی و حقوق بشر) با اندیشه حکومت اسلامی (مبتنی بر ولایت فقیه، پاکیزه از رسوبات غربی از قبیل جمهوریت و دموکراسی) رقابتی نفس گیر داشته است. به نظر بسیاری از طرفداران انقلاب اسلامی در دهه اول پس از انقلاب اسلامی حداقل در عمل، بنیانگذار جمهوری اسلامی کم و بیش بویژه در مقابل محافظه کاران سنتی از اندیشه جمهوری اسلامی دفاع می کرد. به هر حال در دو دهه اخیر اندیشه جمهوری اسلامی توسط نهادهای انتصابی همواره تضعیف شده است، به ویژه در چهار سال اخیر جریان "حکومت اسلامی" نظرا و عملا توسط رئیس دولت ستوده شده است.
با مهندسی ناشیانه نتیجه انتخابات 22 خرداد 88 تیر خلاص به پیکر نیمه جان جمهوری اسلامی شلیک شد و آخرین بازمانده مشروعیت جمهوری اسلامی – که همانا صداقت و امانتداری نسبی انتخاباتش بود- درپای مصلحت نظام اسلامی قربانی شد. نظام حکومت اسلامی ترجیح داد تجربه به زعم وی تلخ دوران مردمی اصلاحات را تکرار نکند و با انشای آنچه از آن به حکم حکومتی مهندسی چند لایه ای انتخابات یاد می شود به افتخارات سالیان اخیر تداوم بخشد. افتخاراتی که به زعم منتقدان مشفق چیزی جز قانون گریزی، سوء تدبیر، ماجراجوئی، قشری نگری و دروغگوئی نبوده است.
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ(ابراهیم/28) آیا ندیدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفران تبدیل كردند و جمعیت خود را به دار البوار (نیستى و نابودى ) كشاندند؟
همچنانکه در ایران آزادی بیان هست، اما متأسفانه آزادی پس از بیان نیست؛ انتخابات اخیر نیز با مشارکت بالای مردم برگزار شد، اما مشکل در صیانت از آراء مردم و اعلام نتایج واقعی و مهندسی نشده انتخابات است. آنچه از آن به عنوان حکم حکومتی مهندسی چند لایه ای انتخابات یاد می شود نقطه عطفی در اندیشه سیاسی معاصر شیعه، استحاله جمهوری اسلامی و اتکای حکومت اسلامی به زور عریان و سرکوب گسترده تر مطالبات قانونی اکثریت ملت ایران منجر می شود. حکومتی که به ملت خود راست نگوید بیشک حافظ منافع ملی دربرابر زیاده خواهی های قدرتهای سودجوی خارجی هم نخواهد بود. ابراز انزجار نخبگان و روشنفکران بویژه عالمان دین از بر باد دادن باقیمانده مشروعیت جمهوری اسلامی و اعتراض مسالمت آمیز به متجاوزان به حقوق ملی کمترین وظیفه اخلاقی و دینی است. نحوه مواجهه مدعیان پیروی امام علی (ع) با منتقدان ناصح و مخالفان قانونی سنگ محک دیگری برای سنجش صداقت حکمرانان حکومت اسلامی است. امام علی –که درود خدا بر او باد- همواره حق جوئی و انتقاد مسالمت آمیز را تشویق کرده از حقوق مسلم مردم می دانست و هرگز منتقدی را به داغ و درفش و زندان و سلب حقوق اجتماعی محکوم نکرد.
إن أُرِیدُ إلّا الإصلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِیقِی إلّا بِالله عَلَیهِ تَوَّكَلّْتُ وَ إلَیهِ أُنِیبُ (هود/88)

روزآنلاین


۲۴ خرداد ۱۳۸۸

آقای موسوی! کدام ولایت فقیه؟ هر دردی که می کشیم از همین ولایت فقیه است!

آقای موسوی! کدام ولایت فقیه؟ هر دردی که می کشیم از همین ولایت فقیه است!
آقای موسوی در آخرین بیانیه اش در تاریخ 24/ 3/ 88 گفته است که در کنار قانون اساسی به ولایت فقیه هم معتقد است. خود ایشان خوب می دانند که تمام داستانهای اخیر و کودتای 22 خرداد زیر سر همین آقای ولایت است. متاسفانه دیر زمانی است که این مملکت به سمت دیکتاتوری، زیر نام ولایت فقیه می رود. خودرایی و خود محوری خامنه ای، راه را بر تقاضاهای میلیونها انسان در سالهای پس از دوم خرداد و بویژه تقلب مفتضح در 22 خرداد بسته است. او هر کاری خود می پسندد انجام می دهد. آیا تدوینگران قانون اساسی در سال 58 نیز همین استنباط را از "ولایت فقیه " داشتند که آن را در قانون اساسی نهادند؟ جناب موسوی! تمام ماجراهای اخیر از دفتر رهبری هدایت می شود. اگر در فکر رسیدن به حقوق خود و ملت هستید بایستی نسبت خود را با رفتار های خودکامه خامنه ای مشخص سازید. خامنه ای در انتخابات اخیر نشان داد که بی رحم تر و بی انصاف تر از آن است که کسی برای احقاق حقش به او متوسل شود. خامنه ای، خود رهبر کودتای سیاه 22 خرداد و مسئول نشاندن یک کوتوله ی مزخرف بر صندلی جمهوریت این ملت است. او باید دیر یا زود این جایگاه را ترک و به ملت دهد. بیانیه جدید میر حسین در 24/3/88 ابطال نتایج انتخابات اخیر تنها راه حل بازگشت اعتماد عمومی است/از مسئولان تقاضای مجوز راهپیمایی بزرگ کشوری در روز دوشنبه 25 /3 /88 کرده‌ایم

بیانیه دوم کروبی پس از تقلب در انتخابات: احمدی نژاد را رئیس جمهور نمی دانم

تاريخ تكرار مي شود: مير حسين نیز به مانند مصدق در خانه حبس شد!


بعد از کودتای عوامل شاه در 28 مرداد 23، دکتر محمد مصدق رئیس دولت قانونی به حبس خانگی برده شد.
اکنون و پس از سالها، میر حسین موسوی، به دستور خامنه ای در خانه حبس گردیده است. تاریخ چه عبرت آموز است و چه آسان تکرار می شود! دیکتاتوری بی حساب خامنه ای هر روز بیش از گذشته در حال گستردگی است. همانطور که مهاجرانی نوشته است، او با انتصاب احمدی نژاد، آخرین میخ را بر تابوت جمهوری اسلامی زد و آن را به "حکومت اسلامی" تبدیل نمود؟ جناب خامنه ای! خدایی هم هست! دیر نیست روزی که تو هم به مانند هاشمی رفسنجانی نامحرم نظام شوی و بلایی که بر سر دیگران آورده ای بر سر خودت بیاید! دنیا دار مکافات است! جواب رای و امانت مردم را چه می دهی ای خائن بزرگ!
تکمیلی: تمام سایتهای متمایا به میر حسین از جمله آینده، انتخاب، آفتاب، قلم نیوز و ...و همچنین سایتهای دیگری از جمله سایت اکبر هاشمی رفسنجانی فیلتر شده است. من که دلم برای جناب هاشمی می سوزد! او و افرادی دیگری مثل خاتمی و ناطق و حسن روحانی و ... هم احتمالا عنقریب به حبس خانگی خواهند رفت بدون هر گونه رابطه ای با دنیای خارج!

۲۳ خرداد ۱۳۸۸

خامنه ای، رهبر کودتای 22 خرداد

1- موقع پخش بیانیه تهوع آور خامنه ای در رئیس جمهور خواندن "محمود"، نزدیک بود از انهمه اهانتی که به شعور من و ملت می کند گریه کنم.
موضع خامنه ای بعد از جریان حرفهای احمدی نژاد در باره هاشمی نشان داد که او برای بقای خود دست به انتحار دوستان دیروزش زده است. او رئیس تمام کودتاچیان بوده و تمام عملیات کودتا و مهندسی انتخابات در دفتر او طراحی شده بود. چه دلیلی دارد در شرایطی که اعتراض های شدید به روند شمارش آرا وجود دارد، خامنه ای با بی شرمی تمام و بی توجه به افکار عمومی و معترضان، برگزاری انتخابات را سالم و برگزارکنندگان آن را امانتداران درست معرفی کند؟
وقایع این چند ساله و بویژه انتخابات 22 خرداد نشان داد که اصلاح در ایران از طریق صندوقهای رای دیگر هیچ مفهومی ندارد. این نکته ای است که محمد علی ابطحی در یاس آلودترین مطلب این سالهایش هم به آن اشاره کرده است.
توصیه ای هم به آقای هاشمی! بهتر است هر چه زودتر از همکاری با این فرد استعفا داده و کمتر در گناهان و ظلمهایش به حقوق ملت شریک شوید.

2- در هسته مرکزی شهر گشتی زدم. خیابان ولیعصر، چهارراه جمهوری و حافظ و خیابانهای فرعی آنها شلوغ بود و مردم شعاز می دادند. تعدادی از صندوقهای زباله نیز به آتش کشیده شده بود. در خیابان جمهوری، تمام مسیرهای منتهی به دفتر رهبری و ریاست جمهو.ری، توسط مفتخورهای بسیجی پاسبانی می شد.

سبز بر علیه سبز

سبز سپاهی بر علیه سبز آزادی. سپاه رسما وارد مبارزه شده اما مبارزه تمام نشده . اگر رای نمی دادیم همین بلا را سرمان می آوردند اما سه تا فرق داشت : 1- آنها برای فیلمبرداری از صفهای طولانی و پوشش خبری چند دقیقه بیشتر دچار زحمت میشدند! 2- تقلب کمتر بود و براحتی قابل کتمان 3- ما هیچ شاهدی برعلیه تقلب نداشتیم . واقعا شرکت در این سطح بی نظیر کار درستی بود اگر امکان اشتباهی هست بعد از این میتواند باشد: به هیچ وجه نباید سکوت کرد و رضایت داد. خاتمی – موسوی و هاشمی باید شکایت و شواهد را به رهبری و قوه قضائیه اعلام کنند . شواهد:
1- مطمئن باشید ناظرین آزاده زیرک و شجاعی در میان ناظرین وزارت کشور و شورای نگهبان یافت میشود.
2- گزارشات تخلف کمیته صیانت از آراء
3- خبر سازی های ناشیانه ایرنا رجانیوز و فارس نیوز:
مثلا: خبرگزاری فارس (وابسته به سپاه پاسداران) در حالی ادعا کرد احمدی‌نژاد 21 میلیون از 31 میلیون رای شمارش شده را کسب کرده است که شمارش صدها صندوق در تهران هنوز به پایان نرسیده بود و در بسیاری از شهرهای بزرگ نیز وضع به همین منوال بود.
4- اخبار ساختگی وزارت کشور:
سایت انتخاب: نمودار آمار وزارت کشور نشان میدهد به طرز کودکانه ای در طول شمارش آرا بدون توجه به جغرافیای منطقه ای، بدون هیچ گونه توجهی به شهرهای کوچک یا بزرگ، همیشه نسبت فوق بین این دو نامزد حفظ شده که نشان دهنده ی تقلبی کودکانه است.
5- شدید ترین سانسور خبری به نحوی که شبکه اس ام اس متوقف شد، همه سایتهای اصلی اصلاح طلبان فیلتر شد و ستادهای مرکزی پلمپ شدند. در حالی که در اقدام ناشیانه همه سایتهای اصولگرا مثل خدمت و ... و خبرگزاری های وابسته به کار خود ادامه دادند.
6- بیانیه شدید اللحن سپاه شب انتخابات بر علیه موسوی
7- نمایش های خیابانی قبل از انتخابات در سراسر کشور که اگر نگوییم بیشتر از نمایش تقلبی هواداران احمدی نژاد بود قطعا کمتر نبود: نقش جهان اصفهان، ورزشگاه تبریز، اردبیل ، ارومیه ، تهران و....
8- و دهها مورد دیگر که شما بهتر از من و موسوی و خاتمی و هاشمی بهتر از همه ما میدانند.

شک نکنید که تا اینجا پیروزی با ماست. بعد از این را نمیدانم!
زنده باد آزادی

دریغ است که ایران ویران شود!


دریغ و صد دریغ! نمی توانم چهار سال دیگر زندگی در دروغ و نیرنگ و جهالت و خفقان را تصور کنم ! خدایا کجایی! تسلیت می گویم بر همه سبزقامتان! متاسفانه هیچ خبری از میر حسین و ستادش نیست. سایت قلم نیوز از چند ساعت پیش هیچ مطلب جدید ارسال نکرده است. خدایا چه خبر است؟
گویا تمهیدات انجام گرفته توسط دولت و نهادهای وابسته نشان از مهندسی انتخابات در ستاد و زارت کشور و حامیان دولت دارد . چند مورد زیر:
1- کار بر روی پروژه "فساد هاشمی" توسط احمدی نژاد و ستاد او تا قبل از روز رای گیری و اعلام بی گناهی هاشمی در روزهای پس از آن! (کیهان که تا پیش از این در اتهام زنی به هاشمی در کنار احمدی نژاد ایستاده بود، در روز پنجشبنه در مقاله ای اتهامات احمدی نژاد به هاشمی را رد کرد و آن را یک دعوای سیاسی تلقی نمود!)
2- آمارسازیهای روزنامه کیهان در روزهای منتهی به رای گیری
3- عدم صدور مجوز برای نمایندگان موسوی جهت کنار صندوق در روز رای گیری
4- بستن شبکه پیامک کشور و سایتهای اینترنتی مر تبط با موسوی
5- تعطیل کردن دانشگاهها در روزهای 23 و 24 خرداد (دو روز پس از انتخابات) برای کنترل واکنشهای دانشجویی
6- اعلام نتیجه پیروزی احمدی نژاد به 65 درصد آرا پیش از شروع رای گیری توسط خبرگزاری فارس و سایتهای دولتی!
7-
نتایج انتخابات